مفهوم هنجارین مدرنیته نزد هابرماس

هابرماس معتقد است مدرنیته پروژه‌ای‌ست که ناتمام مانده است. در اینجا دو پرسش پیش می‌آید: چرا مدرنیته پروژه‌ای‌ست که ناتمام مانده؟ چه چیزی یا چه کنشی سبب می‌شود تا این پروژه به اتمام برسد؟ کتاب گفتار فلسفی مدرنیته، به طور مفصل به پرسش نخست پرداخته و در پایان و به‌ویژه در فصل مفهوم هنجاری مدرنیته به اجمال پاسخ پرسش دوم را داده است. هابرماس نشان می‌دهد که چطور پرسش از چیستی مدرنیته، در درون گفتارهای فلسفی پرورده شد و چرا به تدریج این پرسش مسیرش را در علوم اجتماعی پی گرفت. ما نیز در این مقاله نشان می‌دهیم که چگونه این پرسش با پیوند فلسفه و علوم اجتماعی، سبب تبلور بزرگترین و مخاطره‌آمیزترین پرسش‌هایی شد که پیش روی انسان مدرن قرار گرفتند: چرا اساسن داشتن فهمی فلسفی از مدرنیته الزامی‌ست؟ چرا مدرنیته ما را مکلف به اندیشیدن به زمان حال می‌کند؟ آیا مدرنیته هنجارپذیر است؟ هنجارهای مدرنیته چیست؟ اگر هنجارمندی مدرنیته بشر را از انقیاد می‌رهاند، این هنجارمندی چه الزامات و بایدها و نبایدهایی دارد و به دست چه کسانی، چه قدرت‌ها و تکنولوژی‌هایی قابل تطبیق و تبیین است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.