اعتصاب کارگران صنعت نفتِ ایران؛ گفت‌وگو با یک فعال کارگری

چند هفته است که کارگران صنعت نفت ایران دست به اعتصاب زده‌اند و با گذشت هر روز کارگران بیشتری به جمع آنان افزوده می‌شود. در پیوند به این اعتصاب و دیگر اعتراض‌های اخیر در ایران، با کیوان مهتدی، نویسنده، مترجم و فعال اجتماعی و کارگری گفت‌وگو کرده‌ایم. کیوان مهتدی متولد ۱۳۶۵ است و از وی تا کنون کتاب‌ها و مقالاتی در حوزه‌ی فلسفه‌ی سیاسی و تاریخ چپ منتشر شده است.

در آغاز در مورد اعتصاب کارگران صنعت نفت و موج روبه‌گسترش آن معلومات دهید؟

اعتصاب سراسری و اعتراضات کارگران پیمانی نفت که ۲۹ خرداد/جوزا آغاز شد، از سه حیث بی‌سابقه است: نخست این که اعتصابات در شهرهای مختلف و به شکل سرتاسری دنبال می‌شود. در چند سال گذشته شاهد اعتصاب سراسری کامیون‌داران بودیم، اما اعتصاب و اعتراض همزمان کارگران مشغول در یک صنعت به شکل سراسری پدیده‌ی تازه‌ است که موجب ارتقای آگاهی و تقویت همبستگی کارگران دست‌کم در شهرهای صنعتی‌یی می‌شود که پالایشگاه‌ها در آن‌ها قرار دارند. دوم، این اعتصاب در صنعت نفت صورت می‌گیرد. هرچند اعتصاب در صنعت نفت نسبت به سایر بخش‌ها همچون کارگران حمل‌ونقل بازتاب کمتری در زندگی روزانه پیدا می‌کند، اما از انقلاب ۵۷ صنعت نفت جایگاه ویژه‌یی داشته و به بیانی پاشنه آشیل به حساب می‌آمده است. تحلیل‌گران زیادی معتقدند که در انقلاب ۵۷ اعتصاب کارگران صنعت نفت ضربه‌ی نهایی را به حکومت پیشین وارد کرد. سومین نکته‌ی مهم درباره‌ی اعتراضات جاری این است که اعتصاب‌ گسترده و سراسری در صنعت نفت به دست کارگران به اصطلاح پیمانی صورت گرفته است. این کارگران ضمن شرایط سخت‌تر کاری از امنیت شغلی و امکان هر نوع چانه‌زنی جمعی محروم هستند. به همین دلیل، اعتصاب گسترده‌ی آنان فصل جدیدی را در تحرکات کارگری در میان سایر کارگران بی‌ثبات یا سفیدامضا خواهد گشود. در ادامه، اندکی درباره‌ی مورد آخر توضیح می‌دهم.

در سال ۱۳۵۷ تقریبن تمام کارگران صنعت نفت (همچون بخش اعظم نیروی کار در سایر صنایع) با قراردادهای دایمی مشغول به کار بودند. هرچند حق تشکل‌یابی مستقل کارگران در قانون ما به رسمیت شناخته نمی‌شود، اما قانون کار تا حدودی از کارگرانی که در استخدام رسمی هستند حمایت‌ می‌کند؛ به‌گونه‌یی که اوضاع آنان به لحاظ امنیت شغلی، سختی کار، مزد دریافتی و امکان چانه‌زنی اندکی بهتر از سایر زحمتکشان است. پس از جنگ ایران و عراق، تا امروز که دوران ارزان‌سازی و موقتی‌سازی نیروی کار بوده، این نسبت کارگران رسمی به غیررسمی کاملن معکوس شد؛ به‌گونه‌یی که امروز بخش اندکی از کارگران با قرارداد دایم و استخدام رسمی مشغول به کار هستند. این سیاست در صنعت نفت، با توجه به اهمیت استراتژیک این حوزه و نیز با درنظرگرفتن ریسک کارگرانی که تجربه‌ی اعتصاب سراسری در دوران انقلاب ۵۷ را داشتند، زودتر از سایر بخش‌ها و با شیوه‌های گوناگون صورت گرفت.

کیوان مهتدی، نویسنده و فعال کارگری

محمد مالجو، اقتصاددان در پژوهشی این روند را بررسی کرده و نشان داده است که ابتدا به کارگران گفتند قرارداد خود را از قرارداد کارگر/کارفرما به قرارداد کارمندی تغییر شکل دهند تا از حق خواروبار و مزایای اندکی بهره‌مند شوند. زیرا به لحاظ حقوقی کارمند نماینده‌ی کارفرما به حساب می‌آید و شکایت او به جای وزارت کار، به سازمان تأمین اجتماعی ارجاع داده می‌شود. در این میان، دلالان نیروی کار در دهه‌ی هفتاد سر برآوردند که به‌واسطه‌ی آشنایانی که در سازمان تأمین اجتماعی داشتند، می‌‌توانستند شکایت کارگران را در این سازمان بی‌اثر سازند. همزمان با این روند، کارگرانی که از تغییر قراداد امتناع می‌‌کردند، به اشکال مختلف بازخرید و بازنشسته شدند، تا به مرور آرایش کارگران صنعت نفت به وضعیتی برسد که امروز تجربه می‌‌کنیم. برای نمونه، شکاف درآمدی میان کارگران پیمان‌کاری و کارگران رسمی حدود نه میلیون است، که تازه بخشی از همین حقوق ناچیز نیز توسط شرکت‌های پیمان‌کاری گروگان گرفته می‌شود تا کارگران به‌خاطر طلب خود دست از کار نکشند.

تا جایی که ما در جریان هستیم مهم‌ترین خواست کارگران افزایش دست‌مزد است. اگر این خواست برآورده شود، به آینده‌ی اعتراضات چقدر خوشبین استید؟

اگر واقع‌بینانه به اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگری عمده در چند سال گذشته نگاه کنیم، موتور محرکه‌ی آن‌ها حتا افزایش عمومی سطح دست‌مزد نبوده، بلکه این اعتراضات معمولن به چندین ماه پرداخت معوقه یا عدم اجرای قوانینی همچون طرح همسان‌سازی حقوق‌ها مربوط می‌شده که کارگران را از دریافت دست‌مزدی که به‌لحاظ قانونی حق آن‌هاست محروم می‌کرده است. این وضعیت بخشی از واقعیت طبقه‌ی کارگر امروز ایران است که با توجه به پرونده‌سازی‌ها و هزینه‌ی سنگین هر شکل از اعتراض، و نیز با عدم امنیت شغلی و افزایش سرسام‌آور هزینه‌های زندگی، نشانگر ارزیابی منطقی کارگران از توان تشکل‌یابی و اعتراضی خویش است.

با این وجود، نمی‌توان مطالبات کارگران پیمانی نفت را به صرف افزایش دست‌مزد تقلیل داد. علاوه بر دست‌مزد، افزایش ایمنی و استانداردسازی محیط کار، بازگشت به کار کارگران اخراج‌شده، دایمی‌شدن قراردادها و کوتاه‌شدن دست پیمان‌کاران، لغو قوانین ویژه‌ی مناطق اقتصادی و برخورداری از حق تجمع و تشکل‌یابی و اعتصاب کارگران از جمله‌ی مطالبات برحق کارگران است. طبعن پیمان‌کاران یا به بیان دقیق‌تر دلالان نیروی کار تمایلی ندارند که هیچ یک از این مطالبات را برآورده سازند. دستگاه سیاسی نیز چون از امکان گسترش مطالبه‌گری به کارگران سایر صنایع آگاه است، ترجیح می‌دهد حتا اگر بناست بخشی از مطالبات برحق کارگران را برآورده کند. این روند با درهم‌شکستن همبستگی طبقاتی صورت می‌گیرد. در روند این نزاع، برآورده‌شدن هر مطالبه‌یی یک قدم به پیش برای طبقه‌ی کارگر است، و خود کارگران قضاوت دقیق‌تری از موازنه‌ی قدرت دارند و بر همین مبنا، تصمیم خواهند گرفت که تا کجا باید به اعتراض و اعتصاب ادامه داده و در چه لحظه‌یی بهتر است تا اطلاع بعدی و تجدید قوا به سر کار بازگردند.

چنین اعتصاب گسترده‌یی در میان کارگران پیمانی بی‌سابقه بوده است، و با توجه به جایگاه به شدت متزلزل شغلی این افراد، این میزان از همبستگی به هیچ عنوان حاصل یک سازماندهی متمرکز و مخفی در میان کارگران نیست. در مقابل، باید شبکه‌های همبستگی و اعتماد میان آنان به شکل نامرئی گسترش یافته باشد، روی مسایل گوناگون بحث‌ها و نظرها به گردش در آید و تصمیم‌هایی گرفته شود که تک‌تک کارگران آن‌ها را تصمیم خود بدانند. نشانه‌ی دیگری که می‌‌توان از کیفیت جمعی و در گردش اعتصاب اخیر دید، فقدان چهره‌سازی و پررنگ‌شدن یک فرد است که خود نشانه‌یی‌ست از ریشه‌یی‌بودن این اتحاد در میان بی‌ثبات‌ترین بخش کارگران صنعت نفت ایران.

ایران در سال‌های پسین وضعیت سیاسی‌اش با اعتراض‌ها گره خورده است؛ اما اعتراض‌ها پس از مدتی فروکش می‌کند. چرا اعتراض‌ها پایدار نیست؟

اعتصاب، تجمع و اعتراض در خیابان بنا بر ماهیت خود موقتی و زمان‌مند است. به این حیث، نمی‌توان لحظات عقب‌نشینی آن را به حساب «فروکش‌کردن» اعتراض‌ها گذاشت. زمانی برای تجدید قوا، جبران آسیب‌ها، ارزیابی و آسیب‌شناسی و انتقال تجربه به سایر اعضای جامعه نیاز است تا در بزنگاه بعدی مبارزه با تجربه و درایت بیشتر ادامه یابد. در دهه‌های گذشته این قسم اعتراض‌های گسترده شاید یک‌بار برای هر نسل پیش می‌آمد، و معمولن فرصت انتقال تجربه به نسل‌ بعدی گرفته می‌شد؛ اما بعد از دی/جدی ۹۶ حلقه‌های مختلفی از اعتراض‌، خواه در محیط کار، خواه اعتراض به گرانی، یا اعتراض به تبعیض‌های نهادینه نسبت به زنان و اقلیت‌های قومی و ملیتی صورت گرفته است. اگر خوش‌بینانه به سال‌های پسین نگاه کنیم، می‌‌توانیم بگوییم که ناپایداری و گسستگی این اعتراض‌ها به مرور در حال برطرف‌شدن است.

سازمان‌دهی کارگران چگونه صورت گرفته، افقی‌ست یا به سبک قدیم؟

تمایز میان دو سبک سازماندهی در قالب «قدیم» و «جدید»، یا «افقی» و «سلسله‌مراتبی» نیازمند تاریخ پیوسته‌یی از سازماندهی طبقه‌ی کارگر است. در واقع، زمانی می‌توانیم از سازماندهی جدید یا افقی صحبت کنیم که تشکل‌های مستقل کارگری به قدری به فعالیت خود ادامه داده باشند که نمایندگان مستقل کارگران جایگاهی جدا از بدنه‌ی کارگران پیدا کرده و در مقابل مطالبات برحق کارگران و به‌خاطر حفظ منافع خود نقش اعتصاب‌شکن ایفا کنند. اما با توجه به تاریخ مشخص ما، تنها می‌توانیم روی ملاک‌هایی برای ارزیابی شکل و میزان سازمان‌یافتگی کارگران صحبت کنیم. همان‌طور که در ابتدا اشاره شد، چنین اعتصاب گسترده‌یی در میان کارگران پیمانی بی‌سابقه بوده است، و با توجه به جایگاه به شدت متزلزل شغلی این افراد، این میزان از همبستگی به هیچ عنوان حاصل یک سازماندهی متمرکز و مخفی در میان کارگران نیست. در مقابل، باید شبکه‌های همبستگی و اعتماد میان آنان به شکل نامرئی گسترش یافته باشد، روی مسایل گوناگون بحث‌ها و نظرها به گردش در آید و تصمیم‌هایی گرفته شود که تک‌تک کارگران آن‌ها را تصمیم خود بدانند. نشانه‌ی دیگری که می‌‌توان از کیفیت جمعی و در گردش اعتصاب اخیر دید، فقدان چهره‌سازی و پررنگ‌شدن یک فرد است که خود نشانه‌یی‌ست از ریشه‌یی‌بودن این اتحاد در میان بی‌ثبات‌ترین بخش کارگران صنعت نفت ایران.

احزاب و سازمان‌های چپ ایران نقشی در بسیج کارگران داشته‌اند یا نه؟

متأسفانه یا خوشبختانه در حال حاضر هیچ نیروی سازمان‌یافته‌یی خارج از خود کارگران وجود ندارد تا در بسیج آنان نقشی ایفا کند. علاوه بر این، چپ ایران در تمامیت خود وضعیت سازمان‌یافته‌یی ندارد که بتواند در قامت یک سازمان ظاهر شود. به این حیث، نمی‌توان بسیج و اعتصاب کارگران را خارج از محیط کار و فارغ از مطالبات صنفی آن‌ها ارزیابی کرد. اما وضعیت درهم‌تنیده، شکاف‌ها و ستم‌های متعدد و گوناگون که در آن به سر می‌بریم، با هماهنگی و همصدایی نیروهای مترقی همراه بوده است. در این موج اعتراضات، علاوه بر حمایت گسترده‌ی تشکل‌های کارگری، معلمان، بازنشستگان، شاهد همصدایی مادران داغ‌دار آبان/عقرب ۹۸، مادران خاوران و حتا نهادهای حقوق بشری بوده‌ایم. بنابراین، تمام نیروهای سازمان‌یافته به‌درستی نقش خود را همراهی و همر‌سانی اخبار و مطالبات کارگران پیمانی نفت تعریف کرده‌اند.

سپاس‌ از شما!

با همبستگی و به امید روزهای بهتر!

بی‌شماران

ما بخشی از بی‌شمارانی هستیم که برای ممکن‌کردنِ جهان دیگری می‌جنگند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.