حتا با نگاهی از سر بیپروایی و سرسری به وضعوحال جامعهی ما بهروشنی تمام میتوان به وضعیت فسادزده و آلودهیی که فضای اجتماعی را مسموم کرده است، پی برد: وضعیت آلوده به گندِ ریاکاری و دروغ، و نمایش بیوقفهی ابتذالِ شخصیتسازی و خود را بهرخِدیگرانکشیدن با تکیه بر مشتی سخنان بیمایه و استفادهجویانه که برای خرکردن دیگران به کار برده میشود. از ملا و روشنفکر گرفته تا سیاستباز و عضو مجلس با استفاده از هر تربیون از جمله رسانه بهعنوان ابزار نفوذ بر تودهها هرچه هنر خرکردن مردم بلد اند را به کار میبرند. در این میان دین بهعنوان وسیلهیی که در کشوری بااکثریت مسلمان ابزار خوب و مؤثری برای فریب عوام است، نقش بهمراتب بیشتری در مقایسه با دیگر ابزارها بازی میکند. سعی میکنند هر کاری را با تکیه بر آیت و حدیث توجیه کنند و بدتر این که دین روپوشی میشود برای پنهانکردن و تداوم فساد.
«بسم الله الرحمن الرحیم، بنام خداوند سوگند یاد میکنم که در پرتو احکام اسلامی و ارزشهای قانون اساسی به منظور تأمین وحدت ملی و حفظ منافع علیای کشور بدون درنظرداشت هرگونه تبعیض، با کمال ایمانداری و صداقت وظایف خویش را انجام میدهم.» این سوگندی است که برپایهی مادهی هفتم اصول وظایف داخلی مجلس نمایندگان، هر عضو مجلس در آغاز کار آن را بهجا میآورد.
مراسم ادای سوگند با آبوتاب خاصی انجام میشود و اعضای مجلس نمایندگان در حضور رئیس جمهور با دستگذاشتن روی قرآن تعهد میدهند که با شاهدقراردادن خدا و کتابش کار خلافی نخواهند کرد و تمام اعمال و کارکردهایشان مطابق با شریعت اسلام و برای «خدمتگذاری به مردم» انجام میشود. اما اگر به عملکرد روزانهی «خانهی ملت» اندکی دقت کنید، بهسادگی میتوانید پی ببرید که میان گفتار و کردار اعضای مجلس نمایندگان فاصلهی زیادی است، و حتا در موردهایی عملکرد «نمایندگان مردم» سوگندی را که آنان با گذاشتن دست روی قرآن، کتاب مقدس مسلمانان ادا میکنند، به سخره میگیرد.
متهمشدن اعضای مجلس نمایندگان به دستداشتن در قاچاق مواد مخدر، استخراج غیرقانونی معادن، پولشویی و انتقال مهاجمان انتحاری در موترهای شیشهسیاه، مثال آشکار از وضعیتی است که در آغاز این نوشته به آن اشاره شد. گویی فساد و آلودگی در «خانهی ملت» بهمراتب بیشتر از دیگر ارگانهای دولتی و غیردولتی است. تنها تنش طولانی بر سر انتخاب رئیس مجلس نمایندگان – که برخاسته از چانهزنیهای پولی و امتیازگیریهای شرمآورِ «وکلای باعزت مردم» بود – و گزینش هیأت اداری و رئیسان کمیسیونها – که آنهم در حد تنشِ انتخاب رئیس مجلس برای «نمایندگان مردم» پولساز بود و کسانی توانستند به ریاست کمیسیونهای پردرامد و پولده دست یابند که دالر بیشتری در مجلس تزریق کردند – ثابت میکند که «خانهی ملت» در چه وضعوحال اسفباری بهسر میبرد.
حتا با نگاهی از سر بیپروایی و سرسری به وضعوحال جامعهی ما بهروشنی تمام میتوان به وضعیت فسادزده و آلودهیی که فضای اجتماعی را مسموم کرده است، پی برد: وضعیت آلوده به گندِ ریاکاری و دروغ، و نمایش بیوقفهی ابتذالِ شخصیتسازی و خود را بهرخِدیگرانکشیدن با تکیه بر مشتی سخنان بیمایه و استفادهجویانه که برای خرکردن دیگران به کار برده میشود.
آنچه قابل مکث و تأمل است، تناقض میان گفتار – سوگندی که نظر به مادهی هفتم اصول وظایف داخلی بر زبان آورده اند – و کردار «وکلای باعزت» مردم است که به آن اشاره شد. خوب، چرا اعضای مجلس نمایندگان که مسلمان اند در ظاهر با شاهدقراردادن خدا، کتاب و پیامبرش سوگند وفاداری ادا میکنند؛ اما در باطن به «آن کار دیگر» متوسل میشوند؟
میدانیم که اسلام در کانون زندگی مردم افغانستان قرار دارد و شعور یا وجدان فردی و اجتماعی مردم را شکل داده است. وقتی نمایندگان به «وجدان اخلاقی» خودشان – احکام بیرونی اجتماعی که توسط خانواده و محیط دینی با باطن انسانها آمیخته میشود – پشت میکنند، تناقض در همین جا است که به منصهی ظهور میرسد. میان وجدان اخلاقی که در قالب سوگند دینی تبارز میکند و بیشتر صورت اجتماعی دارد، و رفتن در پی سود فردی که بیشتر صورت غریزی دارد، شکاف ایجاد میشود.
دین اسلام برای رفع این تناقض راه بس ساده و امیدآفرین را برای پیروانش ترسیم میکند تا افراد بتوانند از طریق آن خودشان را از تنگنای وجدان معذب رها کنند. این راهوروش ترسیمشده از راهرو مسجد و حج و خیرات میگذرد. به همین دلیل است که «نمایندگان مردم» در صفبستنهای طویل برای ادای نماز در آن روزهای پردرامدِ شوروغوغای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان یکی از دیگری پیشی میگرفتند و در حجرفتن هم آمار بلندی را ثبت کردند. افزون بر اینها، در امور خیریه و کمک به فقرا هم کوتاهی نکرده اند.
وضعیت حاکم در پارلمان را میتوانیم به سطح جامعه نیز تعمیم دهیم که در آن افراد پس از ارتکاب اعمال منفی و خلاف ارزشهای دینی و اخلاقی سرِ توبه بر زمین میزنند تا بتوانند خود را از عذاب وجدان نجات دهند. اما مشکل اصلی زمانی پدیدار میشود که این سلسلسهی گناه – توبه بارها تکرار میشود و فرد پس از هر بار شکستن توبه و مرتکبِ گناهشدن دوباره سرِ توبه بر زمین میکوبد و از خدایش طلب آمرزش میکند.